ماهی

در نظر بازی ما بیخبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

ماهی

در نظر بازی ما بیخبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

صدای عشق

 عشق را در قابلمه ای مسی گذاشته ایم؛ 

و عشق را در قابلمه ای مسی گذاشته ایم؛ 

و آن را بر روی شعله آتش نهاده ایم . 

صدای سوختنش را نمی شنویم؛   

که در قهقهه خندهای مستمان محو شده است. 

و عشق فریاد می زند مرا در کنج خانه هیتان جا مگذارید.

نظرات 2 + ارسال نظر
جغد بندری شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:13

اشوو

آتش دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:14 http://www.meraj-85.blogsky.com

سربزن.لینکت امکه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد