خلیج فارس فراتر از یک نام و یک دریا است . با تاریخ و تمدنی دیرین و درخشان و مردمانی که به مدد فرهنگ پویا و پربار خویش آیین ها آفریدند و زندگی را بر مدار این آیین ها قرار دادند .
خلیج فارس فراتر از یک نام و یک دریا است . با تاریخ و تمدنی دیرین و درخشان و مردمانی که به مدد فرهنگ پویا و پربار خویش آیین ها آفریدند و زندگی را بر مدار این آیین ها قرار دادند .
ساحل ها و جزیره های ایرانی خلیج فارس همواره آینه فرهنگ و تمدن گوشه ای از ایران زمین بوده است . در هر گوشه از این آب و خاک آیین هایی دیده می شود که ریشه در تمدن کهن ایران و گاه جهان دارد .
ارتباط شگفت انگیز آیین های این دیار با دیگر سرزمین ها نشان از دیرپایی مردمانی است که تمدن و فرهنگ دیرین بشری را می شناخته و آن ها را چون خون در رگ زندگی خویش جاری ساخته اند .
در این مقاله به برخی از این آیین های ماندگار که امروز نیز تر و تازه در آیینه جان مردم می درخشد اشاره می شود .
آیین های نوروزی
مردم هرمزگان از دیرباز با دو نوروز آشنا هستند . نوروزی که براساس تقویم جلالی در آغاز سال شمسی و در آغاز بهار است و نوروز صیادی که در نیمه تابستان واقع شده است .
در ایران باستان نیز دو نوروز مورد توجه بود . آرتور کریستین سن معتقد است سالی که در اعتدال بهاری آغاز می شد سال جدید اوستایی بود که تا امروز نزد پارسیان حفظ شده است ؛ و یک سال قدیم اوستایی نیز وجود داشته و آن سال دهقانی است که شش کاهبنار یا جشن های فصلی بدان تعلق دارد و در تقویم پارسیان به جای مانده است . این سال اوستایی قدیم در انقلاب تابستانی آغاز می شد .
در مراسم نوروز اگرچه مردم در گذشته سفره هفت سین نداشتند اما با اجرای مراسم ویژه این ایام را گرامی می داشتند . نخست آنکه در روزهای پایانی سال با گل سرخ چهارچوب در خانه خود را رنگ می زدند . همچنین از این گل بر پیشانی و شاخ چهارپایان و تنه درختان می کشیدند ؛ با ابن باور که رنگ سرخ گرمای آفتاب را به ارمغان می آورد و سبب طراوت و تازگی پس از سرمای زمستان می شود .
این عمل شبیه آتش افروزی چهارشنبه سوری است که رنگ سرخ آتش زردی و رنجوری را از تن ها می زداید و نیز نماد جلوه و جلای خورشید می شود .
رسم دیگر عوض کردن ظرفهای سفالی کهنه با ظرفهای سفالی نو بود . اعضای خانواده از کوزه تازه آب می خوردند و کوزه کهنه را از پشت بام بر زمین می زدند و می شکستند و بدین گونه سال کهنه را پشت سر گذاشته به استقبال سال نو می رفتند .
در یک دوبیتی محلی به این مراسم اشاره شده است :
« نوروز و نو برنگن / گل نه میون شنگن / بابا بده نوروزیم / ملا نه فنگ و فنگن »
( نوروز است و جام آبخوری نو شده است – گل در میان خار شکفته است – بابا نوروزیم را بده تا برای ملایم ببرم زیرا نق نق می کند . )
در آغاز سال به زیارت قبر مردگان خود می روند و بر خاکشان آب آمیخته به برگهای گل سرخ و مورد می پاشند و شمع روشن می کنند و بر روی قبر انواع حلواهایی که پخته اند می گذارند . با این باور که ارواح رفتگان چشم انتظارند و اگر کسی به دیدارشان نرود از گورها به درآمده سرگردان می مانند .
بیرونی می نویسد مردم در روزهای ویژه فروردگان برای روان های مردگان خورش و ششراب می نهادند و می گفتند که جان مردگان می آیند و از آن غذا می گیرند .
گردیزی نیز در زین الاخبار به آمدن روح مردگان به زمین و گذاشتن طعام برای خوردن آنها اشاره می کند .
پس از برگشت از زیارت مردگان ، به دید و بازدید می پردازند . در گذشته کودکان با لباسهایی که مادربزرگها برایشان می دوختند درحالی که برگهای نوروزی نامه را به دست داشتند به سراغ بزرگترها می رفتند و با خواندن اشعاری از آن ها عیدی می گرفتند تا برای ملایشان در مکتب خانه ببرند .این نوروزی نامه ها را مکتب دارها می نوشتند و با رنگ گل و پرنده می کشیدند که مایه شادی کودکان می شد . و آن ها با آوایی کودکانه و دلنشین می خواندند :
نوروز نو باز آمده / بلبل به آواز آمده/فرزند به صد ناز آمده/بابا بده نوروزیم/تا بهر ملایم برم
مادر به حق شیر تو/در گردنم زنجیر تو/شبها بخوردم شیر تو/مادر بده نوروزیم/تا بهر ملایم برم
ای عموی دل مهربان /جای تو باشد در خبان/نوروزیم زودی رسان/عمو بده نوروزیم/تا بهر ملایم برم
ای عمه نیکو سرشت/جای تو باشد در بهشت/نوروزیم زودی فرست/عمه بده نوروزیم/تا بهر ملایم برم
ای خاله نیکو لقا/جای تو باشد کربلا/نوروزیم بنما عطا/خاله بده نوروزیم/تا بهر ملایم برم
خالو تو هستی خال من/هستی تو پر و بال من/فکری نما بر حال من/خالو بده نوروزیم/تا بهر ملایم برم
کاکا تو هستی پشت من/انگشتر انگشت من/پولی بنه در مشت من/کاکا بده نوروزیم/تا بهر ملایم برم
این ابیات با اندک تغییری در مناطق مختلف نی دیده می شود .
در گیلان ابیات ویژه ای به وسیله نوروز خوان ها خوانده می شد و بدین گونه مژده بهار به مردم می دادند . مردم هرمزگان نوروز را روز بر تخت خلافت نشستن حضرت علی (ع) می دانند و می خوانند :
« نوروز رسید از کرم لم یزلی / بلبل به نوا خواند به آواز جلی / مرغان هوا تمام شادی بکنید/ بخشیده نبی تخت خلافت به علی»
ایرانیان شیعه نیز بر این باورند در این روز پیامبر (ص)حضرت علی (ع) را در غدیر خم به جانشینی خود برگزید .
همچنین معتقدند پیامبر در این روز علی را بر دوش گرفت تا بت های قریش را درهم شکست .
مردم هرمزگان مثل دیگر هموطنان روزهای نوروز را به شادی می گذرانند . از جمله این شادی ها رفتن به سبزه زارها و باغها است . آن ها در این ایام بر شاخه درختها تاب می بندندکه به آن جیکو یا شیک و یا دمور می گویند و بر این باورند که هرکه در این ایام تاب بخورد گناهانش ریخته می شود .
این تاب بازی از رسم های بسیار کهن میان ایرانیان است . بیرونی در خاستگاه تاب نشستن را به جمشید و زمان او می رساند و می گوید این رسم به گردونه ساختن جمشید و برآن سوار شدن مربوط است .
شمس فخری اصفهانی در معیار جمالی تالیف 744 ق به تاب بازی در نوروز ذیل بادپیچ (= تاب) اشاره می کند و می گوید :
بادپیچ ریسمانی باشد که روز نوروز از بام درآویزند تا برآن نشینند و در هوا آیند و روند و در کرمان گواچو گویند .
مولف برهان قاطع نیز در شرح آن می نویسد :
ریسمانی که در ایام نوروز از جای بلندی یا شاخ درختی آویزند و زنان و دختران برآن نشسته در هوا آیند و روند .
در فرهنگ مردم افغانستان نیز اسطوره ای است که می گویند عجوزک تابی دارد که اگر از روی تاب به چپ بیفتد سالی خشک و اگر به راست بیفتد سالی تر و بارانی خواهند داشت .
و اما نوروز صیادی در نیمه تابستان است که دریا در این زمان آرام می گیرد و برای صید و سفر مناسب می شود .
هم زمان برداشت محصول تابستانی مثل خرماست و هم زمینه صیادی و دریانوردی فراهم می شود .
هنوز هم مردم جزیره قشم آغاز نوروز صیادی را جشن می گیرند . آن ها در این روز به دریا می روند و بر یکدیگر آب می پاشند و سعی می کنند به آبزیان آسیبی نرسانند . همچنین در این روز غذای دریایی نیز نمی خورند . با شادی و پایکوبی نوروز دریایی را گرامی می دارند .
از جمله این مراسم نمایش شوشی است که نوعی مضحکه است و می تواند یادآور مراسم کوسه برنشین یا میرنوروزی باشد .
آن ها با اجرای این نمایش خنده دار با آشوب زمانه مبارزه می کنند . با همان هدفی که بازی کوسه برنشین و میرنوروزی دنبال می کند .
می توان این جشن ها را بازمانده جشن بابلی – ایرانی سکیا (Sacaea) که آن را با جشن زگموک (Zagmuk) بابلی یکی می دانند انگاشت .
در سکیا اربابان نقش بردگان و بردگان نقش اربابان را بر عهده می گرفتند . بنا بر منابع موجود سکیا به ظاهر در تابستان یا در پاییز برگزار می شد که این همزمانی با نوروز صیادی قابل تامل است .
برگرفته از مقاله آیین های کهن در خلیج فارس - نوشته علی رضایی