ماهی

در نظر بازی ما بیخبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

ماهی

در نظر بازی ما بیخبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

رقص مهرها تکه تکه شد

نمایش رقص مهرها نوشته علی رضایی به شیوه عروسکی به کارگردانی فهیمه آصفری در سالن سایه تهران در جشنواره تئاتر عروسکی مبارک اجرا شد.استفاده از عناصر بومی چیزیست که در کارهای استاد رضایی همواره مخاطب با آن روبه رو می شود.در رقص مهره ها نیز ما که با نوشته های پیشین استاد رضایی آشنایی داشتیم قابل پیش بینی بود که حجمه ای از مفاهیم و باور های بومی رو به رو خواهیم شد.تلاش استاد رضایی در سالیان دراز برای شناساندن فرهنگ و باورهای این دیار گرم جای سپاس و قدردانی دارد.اما بسیار مهم است که یک کارگردان نمایش برای به تصویر کشیدن چنین مفاهیم و باورهایی تسلط و دانش کامل از این فرهنگ را داشته باشد.ریتم تند اجرا در رقص مهره ها همه چیز را قربانی خود کرد.استفاده نادرست از موسیقی  باز هم در نمایشهای بوی متن را قربانی کرد.استفاده طولانی و بیش از حد موسیقی آنهم جایی که دیالوگ وجود دارد باعث شد که خیلی از دیالوگها شنیده نشود و تنها راه ارتباط تماشاگر با نمایش برای فهم بهتر این باورها و فرهنگها و ارتباط بین آنها قطع شود.باید توجه داشت که اگر مخاطب ما تماشاگر عامی هست که قراراست با این آیین ها آشنا شود باید اجازه داد تا اول با آن ارتباط برقرار کند و بعد آن را باز کرد تا قابل فهم شود.هرچند آیین ها و آواهای هرمزگان به خودی خود گیرا هستند و هر بیننده ای را به خود جذب می کند. ولی کارگردان در قابل فهم کردن آن هیچ تلاشی که نکرده بودهیچ همان مقدار ارتباط کم را که توسط کلام بر قرار می شد را از بین برده بود.عروسک گردانی بسیار ضعیف جای هیچ حرفی را نگذاشت در واقع رقص مهره ها تکه تکه شد.

دیالوگ

آرش:اینجا سرزمین مردمانی هست که مهر نثار می کردند و عشق می گرفتند.چه رفته است که بر هم می تازند و هراسناک از دشمن. 

 

زن:مهرمان را به کینه گرفتند.مردمانی که پس این دیوار ساز می کوبند وبه کین آتش می ریزند. 

و حال من و این خانه تنها.

خیرات استاد

نمی دونم چه رسمیه که هر کی از مرکز میاد اینجا می شه استاد.در خود او مرکز هم کسانی رو با مدرک دکترا که در سال چندین کارگاه هنری می زارند استاد نمی گن.اما اینجا یه نفر رو که معلوم نیست از کدوم دانشگاه مدرک کارشناسی گرفته چه کاری برای هنری مثل تئاتر انجام داده می شه استاد یه پارچه بزرگ براش می زنند.از بس استاد داریم  به جایی نمی رسیم. 

کارگاه بازیگری

به همت اداره ارشاد کارگاهی با عنوان بازیگری در سالن سیداحمدخمینی از دیروز برگزار شده. 

امروز فرصت شد تا یه سری اونجا بزنیم .بچه های جدیدی با چند تا از بچه های قدیمی روی سن داشتند تمرین می کردند و یه آقایی جوونی به نام آقای تشکر مشغول تمرین بود که البته با جوونی مشکلی نیست.در حین تمرین این آقای استاد در مورد پیتر بروک اطلاعاتی رو به بچه ها می داد.که با کمال تعجب آقای بروک رو یک فرانسوی نامید که در انگلستان  تئاتر کار می کند.یکی از دوستانی که در سالن بود به این آقای استاد تذکر داد که پیتر بروک انگلیسیه که در فرانسه کار و خواست که اطلاعات غلط نده.اما جناب استاد اصرار می کرد که درست نیست.حالا شما قضاوت کنید که این آقای استاد قرار چی یاد بده.البته از امور هنری اداره ارشاد هم نباید غافل بود که این لطف رو کردن.بیوگرفی پیتر بروک در ادامه مطلب.

ادامه مطلب ...